نتایج جستجوی عبارت «شکرالله احسانی شکرویه دبستان عباس‌آباد رودخور پایگاه بسیج شهید فرج‌الله یاراحمدی کردستان امام‌زاده سید محمد ۱۳۶۳/۳/۱۴» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
-داستان بابای مهدی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچه‌های گردان کمیل و‌ سردار شهید علی اصغر سرافراز‌، حاج آقا بنایی می‌گوید‌: رزمنده‌ای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچه‌ای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به ‌علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچه‌های گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم‌، شهید علی اصغر مرتب با ‌ بابای مهدی شوخی می‌کرد...
حال و هوای معنوی بچه ها در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
آقای حسن مروی حال و هوای معنوی بچه‌ها در شب عملیات را چنین توصیف می‌نماید‌: قبل از شروع عملیات، حالت روحانی قشنگی در فضای ‌کانال ‌ مادر ایجاد شده بود. ‌هر کسی در گوشه‌ای با خدای خود خلوت کرده و اوقاتش را با ‌‌گریه و استغفار سپری می‌کرد. گروهی خالصانه از خدا می‌خواستند تا لذت شربت شهادت را به آنها بچشاند و گروهی برای حلال بودی به سراغ همرزمان خود رفته و با آنها به درددل می‌پرداختند. شهید ‌...
اهدای زیور آلات به جبهه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و بانوان »
یکی از ابعاد حضور خواهران و مشارکت آنان در جنگ اهدای زیور آلات به رزمندگان بود.آقای غلامرضا کاویانی که مسئولیت جمع آوری هدایای مردمی را از طرف ستاد پشتیبانی جنگ بعهده داشته است می گوید: (4-KAVIANI-7) " ما در این مورد که می‌توانیم زیور آلات را هم بعنوان کمک به جبهه جمع آوری نمود تجربه ای نداشتیم. در عاشورای سال 1360 برخی از برادران خوش ذوق از جمله شهید حمید کیوانی زحمت کشیدند و یک ماکت بزرگ از قدس...
خط پدافندی خرمشهر 65
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
در بهارسال 1365 پدافند خط خرمشهر بار دیگر به گردان کمیل محول می‌شود و به مدت سه ماه در این خط به دفاع می پردازد‌. گردان کمیل در سال 1363 نیز در این خط پدافند کرده بود‌. آقای اصغر ماهوتی در این زمینه می‌گوید‌: (1-MAHOOTI-7) بعد از عملیات والفجر 8 که می‌توان گفت تمام کادر اصلی گردان به شهادت رسیدند، ما نیازمند ‌بازسازی و آمادگی سریع بودیم. ‌ بهترین راه، حضور در یک خط پدافندی بود. چون در خط پدافندی...
وقایع شب 21/11/1364در عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
در این شب نیروها با عزمی راسخ، وارد رودخانه وحشی و خروشان اروند‌ می‌شوند و برای عبور از آن و رسیدن به آنسوی رودخانه و شکستن خط دشمن نهایت تلاش را می‌نمایند. ‌شرایط‌ نامناسب آب و هوایی خصوصا" بارندگی شدید و بالا آمدن سطح آب رودخانه، مشکلات زیادی را بوجود آورده و درنهایت سردار علی اصغر سرافراز نیز به شهادت می‌رسند. نیروهای گردان دچار بلاتکلیفی بر روی آب رودخانه می‌شوند. بخوانید شرح بخشی از وقایع را از زبان...
به یاد شهیدان بهرام و جمشید زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
مادر بهرام جمشیدت کجاست همچولاله داغ بر دل گشته ای گو به من جمشید و بهرامت چه شد آرزوی تو همه بر بادرفت ماند از جمشید بهرت یادگار از فراق این جوانان عزیز خواهرم داغ جوانان مشکل است باش صابر موقع رنج و بلا بداد فرزندان خود در راه حق لیک بود انـدر رضــای حــق رضـا رفت گر بهرام وجمشیدت ز دست خسرو و نادر پرستار تواند خواهرم شد حامد من هم شهید حامد و بهرام گشته همنشین...
شهید حسن عباسی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
چو عباسی به مثل ماه تـابان بشد قربانی اسلام و قـرآن بگفتا جبهه باشد امتحانم منــم شاگرد درس مکتب حــقبسوی جبهه حق شد شتابان که تا ثابت کند او عهد وپیمان از این رو جانب جبهه روانم اگـــر فـرقـم شود از تیـر منشــق  ...
شهید علی حداد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خدا داده به حداد این سعادت چو گل گر پیکرش گردید پرپر علی آن حافظ ناموس وقرآن شده یک سال اودر زیر خاک استکه اندر راه حق یابد شهادت بود این هدیه ای تقدیم رهبر علی آن پاسدار دین وایمان بود او شادمان مـا را چــه باک است  ...
شهید علی دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
چه گویم از حبیب بن مظاهر غلام شاه بی لشکرحسین بود دم آخر به لب نام حسیـن داشـتز دهقانپور کو مانند جابر مطیع وتابع پیر خمین بود پیام فتح بر پیرخمین داشـت  ...
به یاد شهید حسن کیخانی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ای حسـن نو گل باغ مادر خیز مادر رفقا آمـده اند آمده تاکه ز تو یاد کنند دوستان آمده بـهر دیدار آمده حـجله عیشت بینند لیک شد حجله تو خانه گور پسرم زود چرا رفتی تو رفتی و داغ تو مجنــونم کرد پشت بابا ز فراق تو شکست یاد آنـدم که کنارم بودی ای گلـم زود شدی پژمرده بال بشکسته بـرادر گشته یاد از قامت رعنـات کنم یاکه از خوی خوشت یاد کنم لیک من صبر زمرگ تـو...